http://s10.picofile.com/file/8393953942/546421247_87490.jpg

آیت الله یعقوبی قائنی رحمة الله علیه

شرحی براحوالات ونشرصوت های سخنرانی عبدصالح خداحضرت آیت الله یعقوبی

آیت الله یعقوبی قائنی رحمة الله علیه

شرحی براحوالات ونشرصوت های سخنرانی عبدصالح خداحضرت آیت الله یعقوبی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نکات معرفتی» ثبت شده است

<<وهم وعقل>>

گزیده ای از فرمایشات عالم ربّانی
حضرت آیت الله یعقوبی قائنی 

  رضوان الله تعالی علیه

  <<  وهم و عقل >>
 

⬅️ عقل(ی) که نزد خدای متعال شرافت دارد از این عالم نیست، بلکه از عالم ملکوت و عالم مجردات است.
▫️لذا عقلی که با آن استدلال می کنند،
خاستگاهش از عالم خیال و واهمه بوده و البته آن غیر از عقلی است که منشأ معرفت و ایمان است. 
 
⬅️ روح انسانی به واسطه ی عقل، خود را به کمال می رساند.
▫️ ادراک روح نخست به وسیله ی عقل است، اما وقتی روح به کمال رسید خودش می شود عقل، یعنی همه اش درک و ادراک می شود.
 ▫️لذا روح انسانی در عین حال که خودش عقل نیست، غیر از آن نیز نیست.

⬅️ اگر عقل زنده شود، عشق و محبت نیز احیا می شود. عشق و محبت که ارزشمند ترین سرمایه برای کمال است، از جنود عقل و شعاع آن است.
▫️چرا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را عقل کل می نامند؟
▫️چون اگر عقل باشد، همه چیز هست. و وقتی عقل کل بود، عشق کل نیز هست.
 
⬅️ در روایت وارد شده که جبرئیل بر آدم علیه السلام نازل شد و عرض کرد:
من مأمورم ترا در برگزیدن یکی از سه چیز مخیر سازم. یکی از آن سه را اختیار کن و دوتای دیگر را واگذار. 
آدم علیه السلام پرسید: آن سه کدام اند؟
پاسخ داد: 
عقل، حیا و دین. 
آدم فرمود: من عقل را برگزیدم. 
جبرئیل به حیا و دین گفت: 
شما باز گردید و او را رها کنید. 
آن دو گفتند: ای جبرئیل! ما مأموریم هرجا که عقل باشد با وی باشیم.

⬅️ البته خیال و واهمه غیر از عقل است. 
خیال و واهمه انسان را از حقیقت دور می سازد.
▫️اینکه برخی می خواهند همه چیز را - به تصور خود - با عقل قبول کنند، خیلی خطرناک است. 
▫️تخیلات ما کجا وحقیقت کجا؟ 
با این خیالات و توهمات چگونه ممکن است بتوان حکمت و فلسفه ی احکام را به دست آورد؟

⬅️ ما حتی به ریشه ی یک عنایت و منشأِ توجهی که به ما می شود نمی توانیم پی ببریم و نمی فهمیم از کجاست، آن وقت می خواهیم به میزان های شرع و علل الاحکام پی ببریم. 
▫️زمانی در یکی از روستاهای ورامین مشغول تبلیغ بودم. روحانی دیگری برای تبلیغ به آنجا آمده بود که منبر خوبی داشت. 
قرار شد که من نماز جماعت بخوانم و او منبر برود. 
▫️شب اول که برای اقتدا پشت سر ما ایستاده بود، احساس کردم دچار مشکل شده است. از یک سو می خواهد اقتدا کند و به حسب ظاهر چاره ای ندارد و از سوی دیگر ما را نمی شناسد و به تردید افتاده است. 
▫️وقتی حال او برایم روشن شد توجهی به او کردم. بلا فاصله با اطمینان خاطر اقتدا کرده و "الله اکبر" گفت. 
▫️بعد از نماز جریان را از وی جویا شدم. عینا همان چیزی را که فهمیده بودم تعریف کرد و گفت: راستش را بخواهید من در قم به کسی اقتدا نمی کنم و اینجا هم چون شما را نمی شناختم متحیّر و مردّد مانده بودم، امّا ناگهان اطمینانی برایم حاصل شد که حتی حاضر بودم برای اثبات عدالت شما قسم بخورم! 
▫️البته او متوجه نشده بود که منشأ این اطمینان کجاست و چرا ناگهان بدون دلیل ظاهری چنین اطمینانی برای او حاصل شد.
 
⬅️ همه ی عنایاتی که از ناحیه ی خداوند متعال افاضه می شود - چه به وسیله ی ائمه ی معصومین و یا ملائکه یا دوستان ائمه - از همین سنخ است. 
▫️ وقتی انسان از پی بردن به منشأ یک عنایت که جا و مکان ندارد عاجز است چگونه می تواند برای هر امر دینی یا حکم فقهی دلیل عقلی بطلبد و پذیرش آنرا مشروط به پی بردن به حکمت و علت آن نماید؟ 

 

<<سلمان باب الله>>


   عالم ربانی
حضرت آیت الله یعقوبی قائنی
  رضوان الله تعالی علیه

⬅️ ائمه ى اطهار - صلوات الله علیهم اجمعین -«ابواب الله» هستند. معناى باب این است که از آن مى توان وارد منزل شد. آنها «داعى إلى الله» هستند. یعنى به خدا دعوت مى کنند نه به خود.

▫️جابر باب الامام بود، ولى در باره ى سلمان فرموده اند:

« إن سلمان باب الله فى الأرض...»

▫️بلى، آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که سلمان به واسطه ى امیر المؤمنین علیه السلام باب الله شد...


⬅️ اگر انسان صفات بشرى را کنار بگذارد و صفات جزئى او در صفات کلى حق محو شود و وجود جزئى اش در وجود کلى فانى گردد، جلوه گاه حق مى شود و وضع دیگرى پیدا مى کند، چنین کسى «باب الله» است.

▫️سلمان - سلام الله علیه - نه معصوم بود و نه امام، در عین حال باب الله شد. یعنى او خود، باب خدا بود. و اگر سلمان بتواند به اینجا برسد دیگران هم مى توانند. اختصاص به او ندارد. به برکت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و خاندان طاهرینش راه براى همه ى امت باز است. 


📚 « سفینة الصادقین ، ص ۵۱۵ »

نکات معرفتی ازآیت الله یعقوبی قائنی

 

 

عالم ربانی آیةالله یعقوبی رضوان الله تعالی علیه :

من عقیده ام این است که مؤمن اگر واقعا مؤمن به خدا شد ،و فهمید که نَفَسی که می کشد، نَفَسش از اوست حالا نعمت های دیگر  که به جای خود.

 اگرایمانش  صحیح باشد  ، شأن ایمان این است که اگر  مسلّم  بداند که از جهنّم در امان است ، وجایش در بهشت است ،باز در عبادت سستی نمی کند .
 در عمل کوتاهی نمی کند . 
برفرض جهنم و بهشت نباشد ، ..... باز دست از عبادت بر نمی دارد .این شأن ایمان است ....
هر کسی از عدم هست شده ، پس اولین نعمت ، "هستی" است .
کسی که تو را ازعدم به وجود آورد، مگر کم نعمت است .‌..
خداوند پرتو هستی داده و فیض هستی به ما رسیده است ، حال که خلق کرده ما را حیوان خلق نکرده ، انسان خلق کرده ، معیوب خلق نکرده ، با قیافه منحوسی خلق نکرده اینها همه نعمت است...که قابل شمارش نیست ...
 همین ها کافی است برای عبادت .
حالا نعمات دیگر راحساب کن ، من نمی توانم حساب کنم .... 
حاصل این که  خداوند متعال سزاوار دوست داشتن و پرستش و عبادت است نه این که از ترس عذاب او را پرستش کنیم .....

(برگرفته از فایل صوتی معظم له )